سایت رسمی فدارسیون فوتبال- لهجه، رنگ پوست و موهای فرفری «علی جوذری» در کنار پاهای هنرمندش او را متمایز کرده است. متولد 18 دی ماه 1382. عضو تیم فوتسال پالایش بندرعباس. یک بومی تمامعیار. در 6 هفته اول لیگ برتر برای بندریها 6 گل زده است. آماری درخشان برای بازیکنی که بارها به اردوی تیم ملی دعوت شده است.
- شرایط اردو خداروشکر خیلی خوب بود. آقای صانعی نفرات جوانی که در لیگ عملکرد خوبی داشتند را دعوت کرده بود. از فدراسیون و کمیته فوتسال هم باید تشکر کنم که این فرصت را در تعطیلات لیگ به ما داد تا دور هم جمع بشویم. رقابت در اردو دستکمی از مسابقه رسمی نداشت. اینجا با ما علی خلیلوند هم بود که با تیم ملی قهرمان آسیا شد، مجتبی پارساپور هم بارها لباس تیم ملی را پوشیده. خیلیهای دیگر هم هستند که لحظه شماری میکنند با تیم ملی بروند روی سکو.
جوذری هدف اولش را پوشیدن لباس تیم ملی بزرگسالان در تورنمنمتهای بزرگ میداند و بعد لژیونر شدن. از علی صانعی و کادر فنی با احترام یاد میکند، از تجربه آقای سرمربی و اینکه همیشه تلاش میکند در عین ایجاد رقابت بین بازیکنان، «تیم» بسازد.
- لیگ فوتسال ایران قطعاً جزو بهترین و باکیفیتترین لیگهای جهان است، رقابتی که اینجا وجود دارد، سطح نزدیک و مهارتهای فنی بازیکنان واقعاً بالاست. در چنین فضایی نمیشود پلک زد، باید مدام تمرین کرد، چون دهها بازیکن با کیفیت هستند که از شما سبقت میگیرند، به همین دلیل من از هر اردو، تمرین و مسابقهای استقبال میکنم. پوشیدن پیراهن تیم ملی افتخار بزرگی است.
علی از شور و هیجان بندریها در فوتسال میگوید. اینکه حتی در بازیهای ردههای پایین هم سالن را پر میکند. میگوید آنها به ما انرژی میدهند که رو به جلو برویم.
- درست مثل مربیان زحمتکش بومی که در گام و شرجی وحشتناک پشت ما هستند، هواداران هم نقش بسیار زیادی در فوتسال دارند، بازیکن و تماشاگر نفس به نفس هم هستند، هواداران باعث لذتبخش شدن این ورزش شدهاند و با حمایتهایشان کاری میکنند که ما با شور و اشتیاق بیشتری به زمین برویم. واقعاً تماشاگران هرمزگانی یکی از اصلیترین عوامل توسعه و موفقیت فوتسال در استان ما شدهاند.
جوذری که تیم محبوب باشگاهیاش «رئال مادرید» است میگوید: تیم اول و آخر من ایران است، تیم ملی. هر بازیکنی با رویای پوشیدن این پیراهن میخوابد. خیلی دوست دارم تیم ملی در جام جهانی نتیجه بگیرد، با تمام وجود برای تیم ملی آرزوی موفقیت میکنم و منتظرم با افتخاراز ازبکستان به ایران برگردند.
امیرحمزه صدیقزاده
این اسم را یک جای ذهنتان ذخیره کنید. مسیری که تا امروز پیموده است پیچ در پیج و دشوار بوده. از سرخس میآید. شمال شرقیترین شهر ایران. همجوار با کشور ترکمنستان. خیلی دور از پایتخت. اما او هم یکی از بازیکنانی است که استعدادش را کسی نمیتواند منکر شود. جنگنده، خوش استایل و گلزن.
- از سرخس شروع کردم، پله پله جلو رفتم، در تیم جوانان مس سونگون بازیام بیشتر دیده شد و الان عضو تیم فولاد زرند هستم. استاد علی صانعی دعوتم کرد به تیم ملی. قدردانم همه مربیانم هستم، اما باید بگویم آقای صانعی حق بزرگی به گردن ما دارد، هرجایی استعدادی ببیند قبل از اینکه بپرسد اهل کجاست؟ یا آشنا دارد یا ندارد، اسمش را توی دفترش مینویسد و بعد باید خودت را از نو ثابت کنی. همه این را میدانند که علی آقای صانعی نه فقط یک مربی فوتسال بلکه یک معلم است. او حق بزرگی به گردن زندگی حرفهای من دارد.
امیرحمزه از اردو راضی است. میگوید مسئله فقط این نیست چند روز بیاییم تمرین کنیم. همین که در فضای مرکز ملی فوتبال قرار میگیریم، دوستیها تازه میشود، سطح همپستیها را بررسی میکنیم و حس میکنیم فدراسیون دارد برای آینده برنامهریزی میکند خیلی باارزش است. این باعث میشود حتی سطح لیگ هم بالاتر برود چون همه احساس میکنند بازیشان دارد زیر ذرهبین دیده میشود.
او هم رویای لژیونر شدن دارد. برای بازیکنانی در این سطح، رویا سقف ندارد.
- آرزویم بعد از بازی برای تیم ملی، بازی در جام جهانی و کسب آقای گل آسیا شدن این است که لژیونر بشوم. بارسلونا تیم محبوبم است. محبوبترین بازیکنم «مسلم اولادقباد» است که امیدوارم روزی بتوانم کنارش بازی کنم، چون خیلی دوسش دارم.
صدیقزاده هم از سطح بالای لیگ ایران حرف میزند.
- شما نگاه کنید ببینید در همین فصل لیگ برتر ما، سه نفر سابقه کسب عنوان قهرمانی اروپا دارند، یک نفر پارسال بهترین بازیکن آسیا شده، یک نفر بهترین بازیکن جوان جهان شده، یک نفر پنج بار عنوان بهترین بازیکن آسیا را کسب کرده، چند بازیکن داریم که سابقه گلزنی در جام جهانی دارند، بازیکنانی داریم که بارها قهرمان آسیا شدهاند، مربیان لیگ برتر هم بازیکنان بسیار بزرگی بودهاند، وقتی این همه ستاره در یک لیگ بازی میکنند حتماً سطح کیفی آن خیلی بالاست.
امیرحمزه هم از هوداران فوتسال به نیکی یاد میکند و آنها را عامل خلق هیجان میداند:
فوتسال بدون تماشاگر اصلاً هیجانی ندارد، مثل این است که چند نفر یک سالن را کرایه کردهاند و دارند دور هم بازی میکنند. اما وقتی تماشاگرها هستند، صدا به صدا نمیرسد، ضربان قلب ما بالاتر میرود و سعی میکنیم آنها را ناامید نکنیم. خوشحالم که فوتسال ایران این همه علاقمند دارد و البته این مسئولیت و وظیفه ما را سنگینتر میکند چون اگر میخواهیم این رشته رشد کند، بچههای بیشتری به آن علاقمند شوند و به این ورزش بپیوندند باید از نظر فنی و اخلاقی خودمان را در بالاترین سطح نگه داریم، آن وقت حتماً خانوادهها هم نسل جدید را حمایت میکنند که به فوتسال اضافه شوند.